سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انتخابات مجلس در کوهدشت
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:26 ع توسط محمدکاظم یاری




خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‌ای(دام ظله)


 ازمیلاد تا مدرسه

 

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌ای، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه‌ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایى را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» گذراندند.

 





 در حوزه علمیه

 

 

ایشان پس از آشنایی با جامع‌المقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند:
«عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

 





در حوزه علمیه نجف اشرف

 

آیت الله خامنه‌ای که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.

 





 در حوزه علمیه قم

 

آیت الله خامنه‌ای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه‌ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه‌ای بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

 



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:21 ع توسط محمدکاظم یاری


در تاریخ 17 شهریور 1363 امام خامنه ای، رئیس‌جمهور وقت به لیبی سفر می نمایند.ایشان در پایان سفر 24 ساعته به لیبی در یک مصاحبه تلویزیونی می فرمایند: «محور مذاکرات با قذافی، مقابله با رژیم صهیونیستی و حل قضیه فلسطین بود.»(روزنامه کیهان 19شهریور 1363)


اما  در این سفر اتفاق جالبی نیز رخ داده است:



آیت الله خزعلی در این مورد می گویند:


"در لیبی، خیمه ای بر پا کرده بودند که ارتفاع در ورودی آن خیمه کوتاه بود و به ناچار هرکس می خواست وارد بشود، باید خم می شد. از طرفی داخل خیمه، روبروی در، عکس قذاّفی بود، یعنی هر کس وارد میشد ناخواسته در مقابل عکس قذّافی سر خم می کرد. حضرت آیت الله خامنه ای وقتی میخواستند وارد خیمه شوند، به قهقرا (پشت) وارد می شوند تا در مقابل عکس قذّافی سر خم نکنند."(کتاب آب، آیینه، آفتاب)


این حرکت امام خامنه ای نشان داد که ایشان در راستای حفظ اقتدار ملی و شان اسلام حاضر نیستند که حتی اندکی مسامحه نمایند.


منبع: آنتی مثلثیزم


 



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:21 ع توسط محمدکاظم یاری


یارب به علی و میثم تمارش 


 یارب به حسین و تشنه لب انصارش سال جهاد اقتصادی


هر کس که بد ((سید علی)) می خواهد


این اول سال از زمین بردارش


 


 


 



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:21 ع توسط محمدکاظم یاری


باز خسان فتنه به پا کرده اند


با دل خون تو چه ها کرده اند


 


   کوفه ی مظلوم کش فتنه گر


از سپه عشق ندارد خبر


 


   امت تو امت بی درد نیست


در صف یاران تو نامرد نیست


 


   دست تو تا بر سر این مردم است


سینه عشاق،غدیرخم است


 


   دشمن از این مرحله آگاه نیست


نخل و علی هست ولی چاه نیست


 


   نعره بزن تا که جنون گل کند


در صف یاران تو خون گل کند


 


تا که ببینند شغالان پیر


هیمنه و غرش و جولان شیر


 


   هر که زد از باده عشق تو جام


باک ندارد ز خواص و عوام


 


   لبیک یا خامنه ای  


شعر از خلیل شفیعی - متن کامل شعر



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:21 ع توسط محمدکاظم یاری


به گزارش مرکز خبر حوزه، افرادی که برای فراگیری علوم اهل‌بیت(ع) و نشر آموزه‌های آنان وارد حوزه علمیه می‌شوند، می‌دانند که پس از چند سال به لباس مقدس سربازی امام زمان(عج) ملبس خواهند شد. هر طلبه‌ای دوست دارد به دست کسی معمم شود که دارای جایگاه علمی، اخلاقی و معنوی بالایی باشد، از این رو هرساله طلاب زیادی به دست مراجع عظام تقلید و اساتید برجسته اخلاق معمم می‌شوند. اما ملبس به دست نائب امام زمان‌‌(عج) آرزویی که در میان تمامی طلاب مشترک است.






حجت‌الاسلام محمد حسن ترابی، طلبه پایه شش مدرسه علمیه خاتم‌الانبیاء، از جمله طلابی است که به این آرزو رسیده است و به دست مبارک مقام معظم رهبری ملبس به لباس مقدس سربازی امام زمان‌(عج) شد.

*برای معمم شدن دودل بود که ...!

وی درباره معمم‌ شدن خود گفت: در میلاد امام رضا(ع) قرار بود تعدادی از طلاب مدرسه ملبس شوند؛ من هم که هنوز پایه شش را تمام نکرده بودم، برای معمم شدن دو دل بودم، از این رو استخاره‌ای گرفتم و پاسخ استخاره این گونه آمد که اگر این کار را انجام دهی، تا پایان عمر برای تو پشیمانی دارد! از این رو منصرف شدم.

*دلیل پشیمانی در استخاره را فهمیدم!

حجت‌الاسلام ترابی ادامه داد: در ایامی که مقام معظم رهبری در قم حضور داشتند، همراه یکی از دوستان به تیپ امام صادق(ع) رفته بودیم، متوجه شدیم که در این مرکز از طلابی که مایل به ملبس شدن به دست مقام معظم رهبری هستند، نام‌نویسی می‌کنند. این جا بود که دلیل پشیمانی در استخاره گرفته شده را فهمیدم، از این رو به هر زحمتی که بود نام نویسی کردیم.

وی به پایان سفر مقام معظم رهبری به قم و لغو شدن برنامه عمامه گذاری اشاره کرده و تصریح کرد: با توجه به این که این برنامه لغو شده بود، ما بسیار ناراحت بودیم و لباسی نیز برای این کار تهیه نکردیم، اما با تمدید شدن یک روزه حضور مقام معظم رهبری در قم، یک ساعت مانده به اذان ظهر، تماس گرفتند که مراسم عمامه‌گذاری برگزار می‌شود و باید فوری خود را به دفتر مقام معظم رهبری برسانی.

* یک عبای بزرگ را با سوزن و سنجاق اندازه نمودیم!


این طلبه با بیان این که در این فرصت کم تنها می‌توانستم خود را به دفتر آقا برسانم، گفت: در ابتدا فکر می‌کردم که پس از گرفتن کارت فرصتی برای تهیه لباس در اختیار داریم، ولی متوجه شدم پس از گرفتن کارت باید به داخل دفتر بروم؛ از این رو لباسی از دیگر طلاب امانت گرفتم و با کمک یکی از طلاب عبای بزرگی هم که به دست آورده بودم را با سنجاق و سوزن ته‌گرد اندازه نمودیم!

* به هیچ قیمتی نمی‌خواستم فرصت را از دست بدهم

وی با تأکید بر این که به هیچ قیمتی حاضر نبودم این فرصت را از دست دهم،‌ به اشتیاق دیگر طلاب برای حضور در محضر مقام معظم رهبری اشاره کرده و گفت: زمانی که در میان طلاب به دنبال لباس می‌گشتیم، آنها به من پیشنهاد می‌کردند که حاضر هستند چند ماه شهریه یا فلان مبلغ را به من بدهند و در عوض کارت ورود را از من بگیرند، ولی تنها مسئله‌ای که در آن لحظه تمام ذهن من را مشغول کرده بود، فقط رفتن به محضر آقا بود.

* می‌خواستم به نائب امام زمان‌(عج) بگویم، اما...!

حجت‌الاسلام ترابی گفت: از زمانی که برای حضور در محضر مقام معظم رهبری و ملبس شدن به دست ایشان نام‌نویسی کردم، همواره فکر می‌کردم که در لحظه دیدن ایشان چه سخنی بگویم که کامل و جامع باشد. پس از انتظار بالاخره آقا تشریف آوردند و زمانی که نوبت عمامه گذاشتن بر سر من شد، جلو رفتم و خواستم جمله‌ای که آماده کرده بودم را بگوییم که زبانم بند آمد و من محو تماشای چهره ایشان شدم!

وی با اشاره به این که همواره آرزو داشتم پشت سر معظم‌له نماز بخوانم، اظهار داشت: از آنجایی که مراسم عمامه گذاری تا اذان ظهر به طول انجامید، نماز را نیز به جماعت پشت سر آقا خواندیم؛ من دراین لحظه خدا را شکر کردم که هم به دست نائب امام عصر(ع) ملبس شدم و هم نماز را پشت سر ایشان خواندم.

* انشاءالله لباس همیشگی شما باشد

این طلبه خاطرنشان ساخت: سخنی که ایشان به همه می‌فرمودند، این بود که خدا شما را از علمای عامل قرار دهد ولی با توجه به این که من کم‌ سن‌ و سال‌ترین شخص در آن جمع بودم، با لبخندی علاوه بر آن جمله گفتند که انشاءالله لباس همیشگی شما باشد.



* سخنی دوستانه با طلاب

وی در پایان در توصیه‌ای دوستانه به طلابی که بر خود سخت می‌گیرند و با عناوینی که ما هنوز آمادگی نداریم، این لباس ما را با محدودیت‌هایی همراه می‌سازد و... از زیر مسئولیت ملبس شدن شانه خالی می‌کنند، گفت: باید بدانیم که هدف ما از حضور در حوزه چیست؟ باید برای رسیدن خود و دیگران به سعادت و اجرای قوانین الهی در جامعه گام برداریم؛ در این شرایط اگر بخواهیم تأثیرگذار باشیم و آنها را به سوی خود جذب نماییم باید ملبس شویم.





 



 



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:20 ع توسط محمدکاظم یاری


حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در آغاز بهار و در اولین روز سال نو، عصر دیروز در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم مطهر ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا (ع)، با تشریح زمینه‌ها و عرصه های مختلف تحقق شعار سال جدید یعنی «همت مضاعف، کار مضاعف»، به تبیین عوامل و ضروریات دهه پیشرفت و عدالت پرداختند و با تجلیل از وحدت و یکپارچگی ملت در مقابل تلاشهای دشمنان در حوادث پس از انتخابات تأکید کردند به فضل الهی، از این پس نیز سرنوشت ملت و کشور، پیروزی و پیشرفت و سرنوشت دشمنان شکست و عقب ماندگی خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی در این اجتماع پرشور که به علت اوضاع جوی مشهد در رواق بزرگ امام خمینی برگزار شد، با تبریک مجدد حلول سال نو و عید نوروز، «ایمان به پروردگار و تعالیم انبیاء» را اساس و شاخص عمده جمهوری اسلامی خواندند و با استناد به آیات مختلف قرآن کریم خاطرنشان کردند: ایمان به خدا و عمل به تعالیم اسلامی، ضمن تعالی معنوی و آرامش روحی، سعادت دنیوی و مادی بشر را نیز تأمین می‌کند و جوامع انسانی را به رفاه و پیشرفت می‌رساند و به همین علت، مبانی نظام اسلامی بر این شاخص اصلی استوار شده است.

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در آغاز بهار و در اولین روز سال نو، عصر دیروز در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم مطهر ثامن الحجج حضرت علی بن موسی الرضا (ع)، با تشریح زمینه‌ها و عرصه های مختلف تحقق شعار سال جدید یعنی «همت مضاعف، کار مضاعف»، به تبیین عوامل و ضروریات دهه پیشرفت و عدالت پرداختند و با تجلیل از وحدت و یکپارچگی ملت در مقابل تلاشهای دشمنان در حوادث پس از انتخابات تأکید کردند به فضل الهی، از این پس نیز سرنوشت ملت و کشور، پیروزی و پیشرفت و سرنوشت دشمنان شکست و عقب ماندگی خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی در این اجتماع پرشور که به علت اوضاع جوی مشهد در رواق بزرگ امام خمینی برگزار شد، با تبریک مجدد حلول سال نو و عید نوروز، «ایمان به پروردگار و تعالیم انبیاء» را اساس و شاخص عمده جمهوری اسلامی خواندند و با استناد به آیات مختلف قرآن کریم خاطرنشان کردند: ایمان به خدا و عمل به تعالیم اسلامی، ضمن تعالی معنوی و آرامش روحی، سعادت دنیوی و مادی بشر را نیز تأمین می‌کند و جوامع انسانی را به رفاه و پیشرفت می‌رساند و به همین علت، مبانی نظام اسلامی بر این شاخص اصلی استوار شده است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای، با اشاره به نامگذاری سال 1389، به نام سال همت مضاعف، کار مضاعف، افزودند: شعارهای هر سال، نمایشی و تشریفاتی نیست و طبعاً همه مشکلات را هم حل نمی‌کند بلکه انگشت اشاره‌ای است که راه و روش را نشان می‌دهد که امسال نیز با توجه به اهداف بلندتر ملت و کشور، باید همتی برتر فراهم آورد و کارهای بیشتر و جدی‌تر انجام داد.
رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به برخی اقدامات و تحقیقات مسئولان در سال گذشته برای اصلاح الگوی مصرف افزودند: تا تحقق این هدف، فاصله فراوانی داریم اما مهم این است که این شعار اساسی را دنبال کنیم چرا که تا الگوی مصرف اصلاح نشود، مشکلات همچنان وجود خواهد داشت.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، علم و تحقیق را یکی از مهمترین عرصه‌های تجلی عملی شعار امسال دانستند و افزودند: دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در همه زمینه‌ها، اهداف بلندی را مدنظر قرار دهند و با همت برتر و کار متراکم‌تر، بسوی این اهداف افتخارآفرین حرکت کنند تا ایران عزیز، پس از گذشت چند دهه، به مرجع علمی جهانیان تبدیل شود.
ایشان، همت مضاعف و کار مضاعف در استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود را موجب رفاه و رونق زندگی ملت برشمردند و در همین زمینه لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها را، بسیار مهم خواندند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر همکاری قوای مجریه و مقننه در این مسئله مهم، خاطرنشان کردند از یک طرف بار اجرای این هدف بزرگ بر دوش دولت است بنابراین همه دستگاهها از جمله دستگاه قانونگذاری باید به دولت کمک کند، از طرف دیگر دولت نیز باید به آنچه مراحل قانونی را گذارنده و قانون شده است عمل کند تا در سایه همدلی و همکاری قوا، پروردگار نیز یاری خود را شامل حال مسئولان نماید.
کیفیت بخشیدن به تولیدات داخلی بگونه‌ای که محصولات تلاش کارگر ایرانی قابل رقابت با اجناس خارجی باشد و توجه ویژه به مسئله سلامت مردم در برنامه‌ریزیهای مختلف از جمله برنامه پنجساله پنجم، نکات دیگری بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین ابعاد و زمینه‌های مختلف شعار امسال به آنها اشاره کردند.
ایشان در زمینه سلامت عمومی،‌همت مضاعف و کار مضاعف در زمینه ورزش همگانی را موجب نشاط، تحرک و آمادگی بیشتر جامعه برای تلاش و پیشرفت فردی و عمومی برشمردند.
رهبر انقلاب، سرمایه‌گذاری و کارآفرینی را از دیگر عرصه‌های تحقق شعار سال جدید دانستند و افزودند: کسانی که سرمایه و امکانات دارند با همت بهتر و پرهیز از اسراف و بیهود خرجی، دارایی خود را در راه کارآفرینی و سرمایه‌گذاری بکار گیرند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، «تولید فکر، کتابخوانی و افزایش معلومات عمومی» را از دیگر عرصه‌‌هایی دانستند که نیازمند همت مضاعف و کار مضاعف است.
ایشان در همین زمینه خاطرنشان کردند ایجاد کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاهها و حوزه‌ها می‌تواند جریان سیاسی فکری بسیار با ارزشی در جامعه بوجود آورد.
رهبر انقلاب، مبارزه با فقر و فساد و بی‌عدالتی را مهمترین عرصه نیازمند «همت بالاتر و کار متراکم‌تر» خواندند و بر تلاش بی‌وقفه برای تحقق این هدف اساسی تأکید کردند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، همچنین تجلی رشد و آگاهی ملت را در حوادث 8 ماهه 22 خرداد تا 22 بهمن سال 88، آغاز فصل تازه‌ای در بصیرت ملت خواندند و افزودند: این فصل پرافتخار و پرعبرت، زمینه بسیار مهمی است که باید براساس آن و با همت مضاعف و کار مضاعف حرکت کرد.
ایشان با استناد به عملکرد هوشیارانه ملت در حوادث پس از انتخابات، سال 88 را سال ملت و سال حضور درخشان و پیروزمندانه ملت دانستند و افزودند: حضور 40 میلیونی، پرشور و تاریخی ملت و مشارکت بیش از 80 درصدی مردم در انتخابات، رویدادی بسیار مهم و از جلوه‌های مشروعیت نظام بود و تحلیلگران و سیاستمداران جهانی حتی اگر در ظاهر این واقعیت درخشان را کتمان کنند می‌فهمند که ملت ایران پای حرف خود ایستاده و پس از 30 سال همچنان پایبند به مبانی نظام است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، اسلامیت و جمهوریت نظام را تفکیک‌ناپذیر خواندند و درباره حوادث پس از انتخابات افزودند: بنده کسی را متهم نمی‌کنم اما هندسه‌ کار دشمن را می‌شناسم و تشخیص می‌دهم، همچنانکه ذهن مردم و تحلیلگران مستقل، صادق و تیزبین نیز با تأمل در شکل و روند این حوادث، آن را به عوامل خارجی منتسب کردند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اجرای نقشه‌های مشابه و از پیش طراحی شده بیگانگان در برخی کشورهای دیگر افزودند: این واقعیات نشان می‌دهد که وقتی مستکبران از یک کشور ناراضی هستند منتظر فرصت انتخابات می‌مانند تا در صورت پیروز شدن افرادی که مورد نظر آنها نیستند با کشاندن عده‌ای به خیابانها، اوضاع را برهم بزنند و حتی در صورت لزوم با ایجاد اغتشاش و آشوب، نتیجه قانونی انتخابات را با خشونت تغییر دهند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با اشاره به پیروزی ملت در آزمون بزرگ و مهم حوادث پس از انتخابات، افزودند: تلاش برای تغییر نتیجه انتخابات بروز خشونت و اغتشاش، خلاف شرع و قانون بود و پیروزی هوشمندانه ملت در این حوادث، عبرت و درسهای فراوانی در برداشت.
ایشان، تقسیم ملت به «دو گروه اقلیت و اکثریت» و «برنده و بازنده» و قرار دادن آنها در مقابل یکدیگر را نقشه واضح بیگانگان برای ایجاد دو دستگی در ملت دانستند و افزودند: در این میان عده‌ای اغتشاشگر هم وارد میدان شدند تا با تحقق خواست دشمن، جنگ داخلی در ایران براه بیافتد اما ملت، هوشیار بود و آنان را ناکام گذاشت.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: در روز انتخابات، مردم به دو گروه 14 میلیونی و 24 میلیونی تقسیم شدند و هرکس به فرد مورد نظر خود رأی داد اما این دو گروه پس از مدتی نه چندان طولانی و هنگامیکه نقشه بیگانگان را دیدند با هم یکی شدند و همه ملت، بیدار و یکپارچه در مقابل دشمنان، شورشگران و اغتشاشگران ایستادند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، حمایت دشمنان اسلام و ایران از اغتشاشگران را یادآور شدند و خاطرنشان کردند اگر آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و صهیونیستها می‌توانستند برای تحقق نقشه شوم‌شان نیرو وارد خیابانهای تهران کنند، یقیناً این کار را می‌کردند اما می‌دانستند که این کار به ضررشان تمام می‌شود لذا در صحنه سیاسی و تبلیغاتی وارد شدند تا شاید بتوانند با حمایت از آشوبگران، افکار عمومی داخلی و خارجی را منحرف کنند اما نتوانستند.
رهبر انقلاب اسلامی، حضور متحد و پربصیرت ملت در حماسه 9 دی و 22 بهمن را قوی‌ترین و آخرین ضربه ملت به بیگانگان دانستند و افزودند: در این دو حادثه عظیم، همه کسانیکه به نامزدهای مختلف رأی داده بود با شعار واحد، وارد صحنه شدند و اتحاد و پیروزی ملت را در پیمودن راه انقلاب و صراط مستقیم متجلی ساختند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در بخش دیگری از سخنانشان در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی به بازخوانی ضروریات و لوازم دهه چهارم انقلاب اسلامی یعنی دهه پیشرفت و عدالت پرداختند و افزودند: با توجه به واقعیات کشور و فراهم آمدن زیرساختهای لازم، این دهه، زمان مناسبی برای برداشتن گامهای بلند در تحقق این دو مقوله اساسی و تاریخی است.
ایشان، توجه به «پیشرفت و عدالت» را در همه برنامه‌ریزیها و اقدامات مسئولان ضروری دانستند و در تشریح زمینه‌های مناسب موجود افزودند: ایجاد زیرساختهای «اقتصادی، ارتباطی و مواصلاتی»، پیشرفتهای خیره‌کننده علمی و فناوری که در برخی زمینه‌ها ایران را در ردیف 10 یا 8 کشور اول جهان قرار داده است، «اعتبار، اقتدار، و اثرگذاری» منطقه‌ای و بین‌المللی نظامی اسلامی، 30 سال تجربه خدمتگزاری و مدیریت کشور و سند بسیار با ارزش چشم‌انداز 20 ساله از جمله زیرساختهایی است که امکان حرکتی عظیم در روند پیشرفت و عدالت را فراهم کرده است.
رهبر انقلاب اسلامی، نسل جوان «تحصیل کرده، پرانرژی، پرانگیزه و دارای اعتماد به نفس» را از پشتوانه‌ها و زمینه‌های اصلی حرکت کشور به سمت دو هدف عظیم پیشرفت و عدالت دانستند و افزودند: جوان ایرانی، امروز احساس توانایی می‌کند و این از نشانه‌های اعتماد به‌ نفس ملی است.
رهبر انقلاب اسلامی در پخش پایانی سخنانشان در اجتماع زائران و مجاوران حرم حضرت امام رضا (ع)، به تبیین موانع پیش‌روی ملت پرداختند و افزودند: ایران اسلامی نیز همچون دیگر کشورها دشمنانی دارد اما برخلاف دولت آمریکا که با تنفر و دشمنی ملتها روبروست، جمهوری اسلامی ایران با دشمنی دولتهای مستکبر و زورگور، سرمایه‌داران صهیونیست و دشمنان بشریت مقابله می‌کند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، تدبیر و شجاعت را دو عنصر کاملاً ضروری در مقابله با دشمنان ملت برشمردند و افزودند: اگر شجاعت نباشد و مسئولان در مقابل تحرکات و چهره‌های عبوس مستکبران خود را ببازند بی‌تردید کشور شکست خواهد خورد، همچنانکه اگر تدبیر و هوشیاری نباشد ممکن است دشمن با فریب و حیله‌گری، اهداف خود را محقق سازد.
رهبر انقلاب اسلامی، آگاهی و شناخت برنامه‌های واقعی دشمن و تصمیم‌گیری صحیح و به موقع در مقابل طرحها و تحرکات بیگانه را، مفهوم تدبیر و هوشیاری خواندند و خاطرنشان کردند، صهیونیستها،‌ آمریکا و دیگر دشمنان ملت گاه در لباس گرگ و گاه در لباس روباه ظاهر می‌شوند، همچنانکه برخی مواقع با چهره‌‌ای خشن و خصمانه و برخی اوقات با چهره‌ای فریبگرانه حرکت می‌کنند.
ایشان با یادآوری سخنانشان در اولین روز سال گذشته افزودند: همانگونه که گفته شد مسئولان نظام با هوشیاری، دست به ظاهر دراز شده رئیس جمهور جدید آمریکا را تحت‌نظر گرفتند تا بفهمند آیا در زیر دستکش مخملی، پنجه چدنی پنهان نشده است که متأسفانه همان اتفاق رخ داد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، با اشاره به ادعاهای «آشکار و پنهان» و ارسال نامه و پیام دولت آمریکا درباره علاقمندی به ایجاد روابط عادلانه با جمهوری اسلامی افزودند: همه این ادعاها، در عمل برعکس از آب درآمد و رئیس جمهور آمریکا در قضایای بعد از انتخابات، بدترین موضع را گرفت و حمله‌کنندگان به مردم، و اغتشاشگران را جنبش مدنی معرفی کرد و ناخواسته ماهیت اهداف خود را آشکار ساخت.
ایشان با انتقاد شدید از ادعاهای دروغین دولت آمریکا مبنی بر حمایت از حقوق مدنی و دمکراسی افزودند:‌دولت آمریکا حرکت عظیم ملت ایران را در انتخابات و فریاد یکپارچه این ملت را در عرصه‌های مختلف نادیده می‌گیرد و با ادامه اقدامات خود در کشتار «مردم افغانستان و عراق» و حمایت از قاتلان کودکان فلسطینی در غزه، از حقوق بشر دم می‌زند اما واقعیات نشان می‌دهد که این دولت اصولاً در موقعیتی نیست که از دمکراسی و حقوق بشر حرف بزند.
ایشان تأکید کردند: بار دیگر به همه دولتهایی که با خوی استکبار با ملت و جمهوری اسلامی مواجه می‌شوند اعلام می‌کنیم که ملت و مسئولان ایرانی، آنها را مطرود و محکوم می‌دانند و ماهیت آنها را در هر لباسی که باشند می‌شناسند و هرگز از منافع ملت و روند پیشرفت ایران قدمی کوتاه نخواهند آمد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان سخنانشان تأکید کردند: به فضل الهی و در پرتو هوشیاری، شجاعت، تدبیر، اتحاد و ایستادگی ملت عظیم‌الشأن ایران، دشمنان قادر به ضربه زدن به نظام اسلامی و جدا کردن ملت از نظام نخواهند بود و پیروزی و پیشرفت، آینده روشن‌تر این ملت و کشور را رقم خواهد زد.
در ابتدای این دیدار، آیت‌الله واعظ طبسی نماینده ولی فقیه و تولیت آستان قدس رضوی ضمن خیرمقدم به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفت: ایران اسلامی با هدایت‌های رهبری معظم انقلاب اسلامی و تدبیر مسئولان و حضور قدرتمندانه مردم به راه خود ادامه خواهد داد.


  



نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:20 ع توسط محمدکاظم یاری


پس از این در تب هنگامه ز پا ننشینم               در تب معرکه سرگرم دعا ننشینم

نکند مکر بنی صاعده تکرار شود                   که علی در قفس خانه گرفتار شود

 

 

***

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم            در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم

هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را             دور سید علی خامنه ای می گردیم

ای نوح ای ولایت کشتی نشین                        ای موج موج خطبه تو آتشین

امروز موج حادثه در دست توست                    طوفان ما اشارت انگشت توست

باز هم تکرار مکر عام و خاص                        یک علی با بی نهایت عمروعاص

یک علی مظلوم همچون جد خویش                 ظلم هایی دیده اندر حد خویش

کیستند این عمروعاصان شقی                         کفر کیشان به ظاهر متقی

ای خداوندان ملک عافیت                              والیان مسند اشرافـــیت

من یقین دارم مسلمان نیستید                         چون ولی را تحت فرمان نیستید

من در این آشفته بازار شما                             پرده بر می دارم از کار شما

گر شمایان نیستید اهل نفاق                           مرگ خواهید از خدا بالاتفاق

این نماز و روزه و حج و زکات                      بی ولایت چیست غیر از منکرات

جز ولایت وادی ایمن کجاست                      ایمنی از شر اهریمن کجاست

بر ولای مرتضی مومن شوید                          کز عذاب قهر حق ایمن شوید

گفت احمد با علی بیعت کنید                       یا که در دین خدا بدعت کنید

بر ولای مرتضی کافر شدید؟                         یا که از مولا مسلمان تر شدید؟

از چه رو چون کوفیان بی ولی                       خرده می گیرید بر کار علی

با علی در بدر بودن شرط نیست                     ای برادر نهروان در پیش روست

یا علی امشب تنور آماده کن                         امتت را امتحانی ساده کن

تا شود معلوم خاص الخاص کیست               در دل دریای خون غواص کیست

 *** 

پس از این در تب هنگامه ز پا ننشینم               در تب معرکه سرگرم دعا ننشینم

نکند مکر بنی صاعده تکرار شود                   که علی در قفس خانه گرفتار شود

***

منشین باده به کام دگران خواهد شد         چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

موریانه چه موزیانه می جوند                        ریشه های چارچوب انقلاب را

***

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم            در ره عشق جگر دار تر از صد مَردیم

هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را             دور سید علی خامنه ای می گردیم



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:20 ع توسط محمدکاظم یاری


«به اطلاع کلیه زائرین و مجاورین گرامی می رساند برنامه سخنرانی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به علت نامساعد بودن هوا، از صحن جامع به رواق بزرگ امام خمینی (ره) منتقل شده است. شروع مراسم ساعت 15:30»
این را بلندگوی تمامی صحن ها و رواق‌ها تکرار می کرد. این یعنی فاتحه تمام برنامه‌ریزی‌هایی که از قبل کرده‌ای، خوانده شد و تمام هماهنگی‌هایی که صورت گرفته از بین رفت. این یعنی همه چیز از اول.
من، عکاسان، فیلم برداران و 7 - 8 نفری که نمی شناختم صدقه‌سر همان پاراگراف ابتدایی، دست در جیب، پاها جفت، گوشها سرخ و کُلاً در تیپولوژی آدم هایی که دارند یخ می زنند، در صحن جامع مقابل دربی که پلمپ شده و وسایل مان در آن است مشغول گفتمان هستیم! ظاهرا فقط باید خود بچه‌های چک و خنثی بیایند تا پلمپ‌ها را باز کنند.

«به اطلاع کلیه زائرین و مجاورین گرامی می رساند برنامه سخنرانی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به علت نامساعد بودن هوا، از صحن جامع به رواق بزرگ امام خمینی (ره) منتقل شده است. شروع مراسم ساعت 15:30»
این را بلندگوی تمامی صحن ها و رواق‌ها تکرار می کرد. این یعنی فاتحه تمام برنامه‌ریزی‌هایی که از قبل کرده‌ای، خوانده شد و تمام هماهنگی‌هایی که صورت گرفته از بین رفت. این یعنی همه چیز از اول.

من، عکاسان، فیلم برداران و 7 - 8 نفری که نمی شناختم صدقه‌سر همان پاراگراف ابتدایی، دست در جیب، پاها جفت، گوشها سرخ و کُلاً در تیپولوژی آدم هایی که دارند یخ می زنند، در صحن جامع مقابل دربی که پلمپ شده و وسایل مان در آن است مشغول گفتمان هستیم! ظاهرا فقط باید خود بچه‌های چک و خنثی بیایند تا پلمپ‌ها را باز کنند.

مدتی گذشته است. الان مثل همان چند دقیقه قبل است. هیچ چیز هیچ فرقی نکرده است. باز هم سرما، باز هم گوشی که سرخ شده است، باز هم دری که باز نشده است.

یک آقایی در جمع چند نفره ما اعلام کرد: دوستان عکاس! (کلمه دوستان را جوری هجّی کرد که کلّی گرما در وجودمان احساس کردیم) توجه داشته باشید! احتمال دارد دیشب وقتی دوربین ها را بچه های چک و خنثی بررسی می کردند، در پایان کار قطعات را جابجا سرهم کرده باشند! لطفا هنگام تحویل به این موضوع توجه داشته باشید.

الآن چند دقیقه دیگر است. دیگر برای باز شدن این در دعا نمی‌کنیم، دعا می‌کنیم هوا کمی گرم‌تر شود.

این سردی آب و هوا و جابجایی مکان دیدار، خیلی بیشتر از آن چیزی که فکر می کردم خیلی چیزها را به هم ریخته است. مثل اینکه خیلی از کارها باید دوباره کاری شود. فضا یک کم ملتهب است.

بالاخره آنهایی که باید می آمدند، آمدند. وسایلمان را تحویل گرفتیم. باید از درب مسجد گوهرشاد داخل می رفتیم، که البته رفتیم. تجمّع و فشار جمعیت بیش از حَدِّ عادی بود. با کمک بچه‌های بازرسی، ما ـ یعنی خبرنگاران و عکاسان ـ از یک تونل مجازی در بین جمعیت رد شدیم. تونل مجازی یعنی تونلی که 3 متر طول و چند متر عمق دارد و از چند طرف فشار جمعیت استخوانهایت را وَرز می‌دهد!
بالاخره از بازرسی اول زنده رد شدیم؛ باور کردنی نیست.
***
اینجا با آنجا فرق دارد. یعنی رواق امام (ره) با صحن جامع رضوی. نه فقط به خاطر اینکه اینجا مسقف و گرم است، بلکه بیشتر بخاطر طنین صداهاست. شعارها و فریادهای جمعیت هر کس را تهییج می‌کند. بدون هیچ لیدر و هماهنگ کننده‌ای جمعیت شعار می‌داد. شعارها، به طور عجیبی هماهنگ بود.

تجمع جمعیت در انتهای رواق زیاد شده. صدای فشار جمعیت به داربست‌های جدا کننده، شنیده می‌شود.

سروصدا و التهاب جمعیت خیلی بیشتر از آن است که بتوان برنامه قرائت قرآن را شروع کرد. قاری مجبور شد چند بار از جمعیت صلوات بگیرد تا فضا را آرام کند. فضا خیلی آرام نشد اما قرائت شروع شد.

یکی از مردم با بچه‌های حفاظت حرفش شد. تقریبا جیغ می‌کشید. پیرمردی بود که احتمالا از این همه فشار جمعیت به هم ریخته بود. چند نفر بزرگتر آرامش کردند و نشناندنش.
***
می‌گوید احتمالاً از سال آینده به بچه‌های حفاظت یک پلخمون می‌دهند تا حساب این گنجشک‌های بالای سرمان را برسند. راستی شما بهش چی می‌گید؟ تیر و کمان؟
نه، ما هم می‌گوییم پلخمون؛ می‌خندد و می‌گوید: یره تو هم که همشهری خودمانی!
***
برای عکاسان هیچ جایگاهی پیش بینی نشده بود. طفلکی‌ها در به در به دنبال یک بلندی بودند تا بتوانند بر روی آن مستقر شوند. تا حالا این قدر با بحران کمبود «جای بلند» مواجه نشده بودم!

وسط برنامه‌ی مدیحه‌سرایی، به صورت ناگهانی یک تریبون بزرگ را بر روی جایگاه آوردند! مداح مجبور شد برنامه خود را قطع کند.

جمعیت هنوز آرام نشده است. پشت جایگاه، فشردگی جمعیت نگران کننده شده است. اگر کسی صدمه ببیند؟... کم کم می‌ترسم. می‌فهمم که به درد مدیریت بحران نمی‌خورم.
بعد از قرائت قرآن برنامه مدیحه سرایی بود. بعد از آن زیارت خوانده شد. بعد از زیارت، خُب دوباره برنامه مداحی بود. جمعیت خیلی کلافه شده است. کاشکی این هم فشار و اضطراب جمعیت را برای دیدار می‌فهمیدند. کاشکی رهبر زودتر می‌آمد.
***
وقتی اعتراض کردن که چرا توی این شلوغی نماز می‌خواند، ریز خندید که: «نماز شکر است! یکسال است که منتظر دیدارم. شکر ندارد؟»
***
بی‌قراری جمعیت به قسمت جایگاه هم سرایت کرده است. جایگاه فیلم‌برداری، بارها نزدیک بود واژگون شود. کم کم ترس از ازدحام جمعیت منطقی می‌شود! باید فکری کرد.

هر دفعه پرده پشت جایگاه تکان می‌خورد، جمعیت نیم‌خیز می‌شد. دفعه چهارم فکر نمی‌کردم توی این شلوغی کسی بلند شود. خب، اشتباه می‌کردم!
***
"همت مضاعف، کار مضاعف" این عنوان برای بچه‌های تیم حفاظت و هماهنگ‌کننده مراسم بخاطر شرایط امسال و عوض‌شدن محل برگزاری مراسم در آخرین لحظات به‌خاطر سرما و اینکه مردم اذیت نشوند، تبدیل شده بود به «همت فوق‌العاده، کار فوق‌العاده»
***
نامه را محکم توی دستش گرفته. بقل دستی‌اش می‌گوید: خب آقاجان نامه‌ات را بده، دست به دست کنیم تا برسد به مسئولش. می‌گوید: «نخیر! باید خودم بدم. الکی که نیست. کلی حرف زدم این تو!»
***
جمعیت در قسمت جایگاه سرریز دارد. یعنی اگر همه آنهایی که ایستاده‌اند بخواهند بنشینند، جمعیت از درب و پنجره‌های اطراف بیرون می‌زند!

مردم فریاد می‌زدند: «بنشین آقا». با التماس گفت: «از 10:30 صبح به عشق رهبر آمدم. حداقل یک نظر ببینمش».

با خنده می‌گفت ورودی دیدار می‌خواستم قید کیفم را بزنم؛ بَس که گیت شلوغ بود. خواستم بیندازمش آن‌جا. ترسیدم فکر کنند تویش شی‌ء خطرناکی است!
***
اگر یکی از من می پرسید که موقع دیدارها، وقتی آقا بیاید، مردم چه می کنند و تو چه می کنی، حتما می گفتم: مردم هلهله می‌کنند، نه! هروله می‌کنند. از تَهِ تَهِ گلو فریاد می‌زنند و شعار می‌دهند و مو روی بدنشان سیخ می‌شود. من هم شاید اوایل همین کار را می‌کردم اما چون من خبرنگار هستم و در این موقعیتها زیاد قرار می گیرم فکر نکنم دیگر از این جور کارها بکنم!
وقتی آقا آمد هروله و هلهله نکردم؛ از تَهِ تَهِ گلو هم فریاد نکشیدم اما مو روی بدنم سیخ شده بود...
***
دوتا از بچه‌های هلال احمر ‌آورندش کنار. گونه‌هایش می‌لرزید. حالش که جا آمد، پرسید: صدای آقاست؟ گفتم: بله. زود سرک می‌کشد که آقا را ببینید.

نگرانی‌ها هم خیلی بی مورد نبود. تا حالا دو نفر مصدوم را سردوش به بیرون هدایت کردند...
***
این فیلمبردار کنار من ـ همان که نزدیک بود بارها واژگون شود ـ خبر از کشف یک توطئه جدید داد! به نظر این بنده‌ی خدا جمعیت تعمداً دوربین او را تکان می‌داد تا تصاویر آقا با لرزش ضبط شود! حتی تصمیم گرفته بود این مطلب را هم به بچه های حفاظت بگوید!
***
وقتی آقا درباره ماجرای بعد از انتخابات گفت، آنجا که «همه مردم هم 24 میلیونی‌ها، هم 13 میلیونی‌ها از کیان نظام دفاع کردند» با تمام وجود تکبیر می‌گوید و شعار می‌دهد. انگار که دلش آرام شده باشد سرجایش می‌نشیند.

آقا با نامبردن برخی از دستاوردهای علمی خطاب به جوانان، که ایران را تا سطح 8 کشور برتر جهان شاخص کرده است، به همت و کار مضاعف در پیشرفت علمی تاکید می‌کنند. تاکیدات آقا کجا و سرسری گذشتن و کم اهمیت جلوه دادن برخی از مسئولان و سازمان‌های مختلف و حتی برخی از روشنفکران کجا؟ انصافا که سیستم تبلیغاتی و مانورمان بر روی دستاوردهایمان افتضاح است!
***
سخنرانی را گوش می‌دادم که پیرمردی از من خواست از طرفش برای آقا نامه بنویسم. اهل گرگان بود. 60 ساله با 5 نان‌خور؛ بیماری صرع داشت برای همین هم از کارخانه‌‌ای که 14سال در آن کار می‌کرد، اخراج شده بود. می‌گفت بنویسم که از کارخانه شکایتی ندارد چون خودش دیگر قادر به کار نبود، مستمری دریافتی‌اش از بهزیستی تنها 40 هزار تومان است...
 یک گوشم به او بود و یک گوشم به صحبت‌های آقا، اما کم‌کم هر دو گوشم برای شنیدن حرف‌های پیرمرد شد.

مرد میان‌سالی بعد از کنجکاوی، وقتی فهمید دارم حاشیه‌نویسی می‌کنم و احتمالا دستم به جایی می‌رسد! خیلی آرام و منطقی از نوع برگزاری امسال، نظم و انتظامات و صدمات احتمالی مردم، به من شکایت کرد تا به گوش کسی برسانم.
***

کناری نشسته بود و تند تند می‌نوشت. بغل دستی‌اش گفت «حالا که داری می‌نویسی برای بد حجابی و اعتیاد هم توی نامه‌ات بنویس!»
***
شعر، شعار، شعور... یکی دارد خون‌های در رگش را به آقا هدیه می‌کند، دیگری با تمام وجود می‌گوید دیگر نمی‌گذارد رفتار مردم کوفه تکرار شود، عده‌ای هم آمدن‌شان را تنها به عشق رهبر و مولای‌شان فریاد می‌زنند. در این فضا هیچ تعارف و چاپلوسی و خودشیرینی وجود ندارد. دلیل اثبات این حرفم اشک‌های دانه‌‌دانه روحانی جوانی است که به دور از چشم همگان به ستونی تکیه زده و از دیدگانش جاری است. دلیل حرفم نوجوانی است که با اجازه از بچه‌های تیم حفاظت بالای داربستی رفته و برای آقا دست تکان می‌دهد. دلیل حرفم مرد میان‌سالی است که شناسه‌ی روستایی بودنش چهره آفتاب سوخته‌اش است؛ مرتب با دودستش برای آقا دست تکان می‌دهد و آن‌ها  را بر لبانش می‌گذارد و هی این حرکتش را تکرار می‌کند...


  



نوشته شده در تاریخ 90/2/31 ساعت 12:20 ع توسط محمدکاظم یاری


فرزندان رهبر

یکی از مطالب و موضوعات جالبی که در اینترنت در مورد رهبران جستجو می شود نحوه زندگی ،خانواده ، فرزندان وشیوه زندگی آنان است و از طریق خانواده هایشان نسبت به آن رهبر دیدگاه یا به تحلیلی می رسند .در سالیان گذشته یکی از پرجستجو ترین مطالب که به این وبلاگ ارجاع شده است نیاز به دانستن در مورد فرزندان رهبر عزیز انقلاب بوده  است و زندگی ساده و مردمی آنها باعث می شود کسی  باورنکند که  این سادات و آقا زاده های بزرگوار فرزند رهبر عزیز ایران باشند که به خاطر عزتشون هیچ میل و انگیزه ای برای وارد شدن به مادیات و امور سیاسی ندارند و واقعا پدر معظمشون هم آنها را نهی کرده اند از وارد شدن به سیاست و حتی به مسوولین قضایی هم دستور داده اند که فرزندانش مصونیت قضایی ندارند.

 


زندگی ساده و بی آلایش و زلال رهبر معظم انقلاب را همه سیاستمداران دیده اند و هیچ سیاستمداری در ایران پیدا نمی شود بتواند ادعای خلاف آن را مطرح کند،البته این رود از سرچشمه پاک است و زندگی والد رهبر معظم انقلاب نیز ساده و مختصر بوده است در ذیل برخی از داستانهای کوتاه در مورد زندگی رهبری و فرزندانشون آمده است که شما را دعوت به مطالعه آنان می کنم.

 

 

 مختصری اززندگی رهبر انقلاب و تعداد فرزندان و شغل آنها

 

 

عکس فرزندان آیت الله خامنه ای ، مسعود خامنه ای ، مجتبی خامنه ای ، مصطفی خامنه ای ، میثم خامنه ای

آیت الله العظمی سید علی خامنه ای "مدظله العالی"، در 28 صفر در سال 1318 هجری شمسی در مشهد، و در منزل یکی از علمای زاهد و به نام مشهد، یعنی آیت ا ...سیدجواد خامنه ای، دیده به جهان گشودند.
پدربزرگ ایشان آقا سید حسین خامنه ای، از علمای آذربایجانی، و اصالتاً اهل یکی از قصبات توابع تبریز به نام خامنه بود. و قبل از اقامت در نجف، در محله خیابان تبریر سکونت داشت. شهید شیخ محمد خیابانی،‌از روحانیون مبارز دوران مشروطیت، شوهر عمه مقام معظم رهبری است.
مادر ایشان دختر مرحوم حجة الاسلام و المسلمین سید هاشم نجف آبادی بود، و سعی وافری در تربیت فرزندان خود داشت.
به هر حال دوران کودکی را در یک خانه کوچک 70 متری در محلة فقیر نشین مشهد، که فقط یک اتاق و یک زیرزمین داشت، به سر می‌بردند.
پس از آموزش قرآن در سن چهار سالگی در مکتب خانه، در سن هفت سالگی راهی دبستان شدند. و تحصیلات خود را بعد از دبستان، در دوره های شبانه تا اخذ دیپلم ادامه داده، بطور همزمان دروس طلبگی را نیز از سن 13 سالگی در مدرسه نواب ادامه دادند. و در کنار اینها به ورزش نیز می پرداختند. پس از اتمام درسهای سطوح اولیه و عالیه حوزه، دوسال از درس خارج مرحوم آیت ا...میلانی بهره بردند و سپس حدود دو سال در نجف، از آیات عظام حکیم، خوئی و شاهرودی استفاده نمودند. آنگاه به قم عزیمت کرده، از دروس خارج فقه و اصول حضرت امام ( ، آیت ا...بروجردی، و برخی علمای دیگر کسب فیض نمودند.(1)
مبارزات ایشان همزمان با قیام حضرت امام( در سال 42 شروع شد. و در تمام مراحل و تا آخر در کنار امام( ، و در ردیف یاوران اصلی و اولیه باقی ماندند. در طول این مدت چندین مرتبه دستگیر و زندانی شده، مورد اذیت و آزار مأموران رژیم سفّاک پهلوی قرار گرفتند.
دو فرزند پسر ایشان ازدواج نموده اند، و طلبه هستند. و یکی از دخترانشان عروس آقای محمدی گلپایگانی، رئیس دفترشان می‌باشد. پدرخانم یکی از پسرانشان آقای دکتر غلامعلی حدّاد عادل، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، و پدرخانم پسر دیگرشان آقای لولاچیان، از همکاران فعال در ستاد اقامه نماز می باشند. دو فرزند دیگر ایشان نیز محصل می باشند.1

 

 

 ناشناس در میان مردم

 

 

امروز با یکی از محافظان آقا دیداری کوتاه داشتم ، از زندگی ساده ، صمیمی و مردمی آقا و روح لطیفش می‌گفتت و ‌گفت ؛آیت الله خامنه ای محافظ ما بوده است...مجتبی خامنه ای
وی که اکنون شغل معلمی را اختیار کرده است از داستان ناشناس به جبهه رفتن فرزند آیت الله خامنه ای خاطره ای را ذکر کرد و گفت که او آنقدر گمنام بود که کسی اور ا نمی شناخت و یکی از خاطرات وی را بیان کرد :«مدتی بود که از پسر آقا خبری نداشتیم(زمان ریاست‌جمهوری) و هراسان به دنبال او می‌گشتیم دیگر شک داشتیم که خوشبین باشیم و فرضیه‌های ربودن وی پیش آمد و...تا اینکه یکروز از بیمارستان فیاض‌بخش به دفتر رئیس‌جمهوری تماس گرفتند و گفتند آقا یک پسر جوانی اینجا هستند که از جبهه آمده‌اند و موجی است و ما هر چه از او می‌پرسیم که فرزند چه کسی هستی جواب می‌دهد من پسر سیدعلی خامنه‌ای هستم این سه روز است دائم این جواب را به ما می‌دهد.  و ما هم رفتیم و پسر گمشده رئیس‌جمهور که کسی آن را نمی‌شناخت و به باور کسی هم نمی‌رسید که او فرزند شخص دوم مملکت باشد را به خانه برگرداندیم.

 

 

مصطفی خامنه ای

 دستور رهبری به مسئولین قضایی ؛اگر پسر رهبری هم تخلف کرد با او برخورد کنید

 

 

یکی از مسئولان نظامی دستور تصرف مکانی را صادر کرده بود. گرچه حق با او بود، اما شیوه اقدام قانونی نبود. سازمان قضایی نیروهای مسلح گزارش حادثه را تنظیم و خدمت مقام معظم رهبری ارسال کرد. ایشان در زیر آن گزارش، مرقوم فرمودند: با متخلف برخورد کنید ولو پسر من باشد. (2)

 

مقام معظم رهبری هنگام بر دوش گرفتن زعامت و رهبری مسلمانان جهان وظیفه خود را اینگونه بیان میکنند:من همین الان خودم را یک طلبه معمولی و بدون برجستگی و امتیازی خاص می‌دانم؛ نه فقط برای این شغل باعظمت و مسؤولیت بزرگ، بلکه - همان‌طور که صادقانه گفتم - برای مسؤولیتهای به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست جمهوری و کارهای دیگری که در طول این ده سال داشتم. اما حالا که این بار را روی دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت(3)

 

 


 فرزند رهبری نباید این غذا را بخورد

 

 

پسران رهبر ، فرزندان رهبر ، فرزندان آیت الله خامنه ای

آیت‌الله جوادی آملی هم‌ یک خاطره زیبایی از حساسیت رهبری نسبت به بیت المال دارند و می فرمایند:یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیت‌الله خامنه‌ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده‌ام که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیت‌المال است، شما هم مهمان بیت المال هستید. برای بچه‌ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.(4)

 

 

 

فرزندان رهبر  ، مجتبی خامنه ای ، میثم خامنه ای

 مسئولیت های مهم فرزندان رهبری

 

 

آقا دوست ندارند که بستگانشان و مخصوصاً آقازاده‌ها‌شان در کارهای اقتصادی باشند، قطعاً این را آقا نمی‌پسندند. خود اینها هم هیچ رغبتی و هیچ اقبالی ندارند. حالا به هر صورت این جور تربیت شده‌اند که هیچ اقبالی به این چیزها ندارند. لذا می‌بینید حتی ضدانقلاب‌ترین مجموعه‌ها و گروهها، داخل و خارج، برای هر کس حرفی بزنند‌ البته من آن حرفها را تأیید نمی‌کنم، خیلی از آنها هم شایعات و حرفهای دروغ است، من نمی‌خواهم آنها را تصدیق کنم‌ ولی در مورد حضرت آقا و آقازاده‌ها من نشنیده‌ام چیزی گفته شود. هیچ کس هم شاید نشنیده باشد. چون می‌دانند اگر این را بگویند، کسی باور نمی‌کند و آن حرفهای دیگرشان را هم کسی باور نمی‌کند. یعنی این قدر زندگی آقا و زندگی خانواده و فرزندان آقا‌ سادگی‌شان، بی‌رغبتی‌شان و بی‌توجهی‌شان به مسائل دنیایی‌ تقریباً محرز است که هیچ وقت حتی آن ضدانقلابها، متعرض این معنا نشده‌اند.

 

فرزندانشان بیشتر همین مسائل درس و بحث برایشان مطرح است و نگرانی‌هایی که نسبت به مردم و نسبت به زندگی طلاب و نسبت به قضایای دیگر دارند، همان دغدغه‌هایی است که خود آقا دارند. این که آنها برای خودشان دنبال آینده‌ای باشند‌ زندگی، مال، منال، پول، پس‌انداز‌ اصلاً وجود ندارد. اگر بود، من مطلع می‌شدم. چون خیلی با اینها مأنوسم. من چنین چیزی واقعاً در اینها ندیده‌ام.
آقازاده‌ها در دفتر مسئولیتی ندارند. فقط در نشر آثار همکاری دارند والاّ هیچ کدام از آقازاده‌ها مسئولیتی ندارند. جایی هم مشغول نیستند. ممحّض در درس و کار طلبگی هستند. درس می‌خوانند و انصافاً هم درسشان خیلی خوب است. خیلی خوب پیشرفت کرده‌اند. خود آقا مصطفی که الان سطوح عالیه را در قم تدریس می‌کنند. ایشان مکاسب و کفایه در قم تدریس می‌کنند.(5)

 

 

 وقتی فرزند رهبری داماد می شود

 

 

آقا مصطفی‌ آقازاده بزرگ آقا‌ همان سال اول ازدواجشان که طلبه‌ قم بودند ‌ الان هم قم هستند‌ خانه‌ای اجاره کرده بودند و مستأجر بودند - الان هم مستأجرند -  ما را یک روز برای ناهار دعوت کردند. ما رفتیم منزل ایشان. یک سال از ازدواج ایشان نگذشته بود، ماههای اول ازدواج ایشان بود. ما هم یک گلدان معمولی خریدیم و رفتیم که دست خالی نرویم. من واقعاً‌ تعجب کردم که آیا این خانه، خانه‌ یک تازه‌داماد است؟! حالا نه خانه‌ فرزند رهبر انقلاب و مقام اول کشور، حتّی خانه‌ یک تازه‌داماد هم این نیست. یعنی یک خانه‌ تازه‌داماد، بالاخره یک زرق و برقی دارد؛ تا مدتها این زرق و برق خانه‌ تازه‌داماد و خانه‌ تازه عروس، هست. من توی خانه‌ اینها، واقعاً همان زرق و برق معمولی یک تازه‌داماد و یک تازه عروس را ندیدم. بسیار زندگی معمولی، دوتا فرش ماشینی، آن هم نه سه‌ در چهار‌ چون من دقت داشتم به این چیزها. دور و بر خودم را نگاه می‌کردم. حواسم بود و تا آنجا که می‌توانستم، رصد می‌کردم اوضاع و احوال خانه را‌. دو تا فرش شش متری انداخته بودند، دور خانه هم موکت بود و دو‌ سه تا پشتی ابری معمولی، نه مبلمانی، نه زرق و برقی! زندگی ساده و خوبی در آقازاده‌های ایشان سراغ داریم.(5)


-------


منابع و مآخذ:
1- کتاب خاطرات و حکایتهای ویژه از زندگی نامه مقام معظم رهبری، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت
2-حجت الاسلام نیازی، رئیس (وقت) سازمان بازرسی کل کشور.
3-سخنرانی در مراسم بیعت ائمه‌ جمعه سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان، 12/04/68
4- حجت الاسلام ابوترابی 
5- ویژه نامه «تداوم آفتاب» روزنامه جام جم مردادماه87 /:"احمد مروی" معاون ارتباطات حوزه ای دفتر مقام معظم رهبری



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/28 ساعت 8:1 ع توسط محمدکاظم یاری


 


اعلام نتایج آزمون     کارشناسی ارشد سال 90
 نتایج اولیه آزمون کارشناسی ارشد اواخر اردیبهشت اعلام می شود. برای مشاهده نتایج به آدرس زیر مراجعه نمایید: www.sanjesh.org


 

 


 معاون سازمان سنجش کشور در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر با اعلام این خبر افزود: 200 هزار نفر از داوطلبان مجاز به انتخاب رشته خواهند شد.ابراهیم خدایی با بیان اینکه این افراد باید از اوایل خرداد از طریق پایگاه اینترنتی سازمان سنجش آموزش کشور به نشانی www.sanjesh.org اقدام به انتخاب رشته کنند، گفت: در این آزمون حدود 65 هزار نفر در دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی پذیرش می شوند.معاون سازمان سنجش آموزش کشور افزود: نتایج نهایی این آزمون هفته اول شهریور اعلام می شود.بیش از 871 هزار داوطلب در آزمون کارشناسی ارشد 1390شرکت کردند که از این تعداد


104 هزار نفر بیشتر از سال 89 است. واحد مرکزی خبر




  




  پیام رسان 
+ مهم نیست قفل ها کجایند، مهم این است که کلید ها دست خداست.




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ