بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 35
کل بازدید : 125951
کل یادداشتها ها : 214
ایرج رحمانپور |
هفت چین یا هفت سین…
ایرج رحمانپور: هر سال که در اواخر اسفندماه “کلهباد” بر در و دیوار میکوبد و آرام آرام بوی بهار میرسد برپا دارندگان آیین شکوهمند نوروزی به فکر مهیا کردن سفرهی «عید» خود میافتند. از معروفترین و فراگیرترین آیینها در ارتباط یا چیدن سفره تهیهی هفتسین است. این روش آنچنان جا افتاده که هفتسین نام سفرهی عید هم شدهاست. این رسم به این شکل به اجرا درمیآید که هفت واژه که ابتدای آنها با حرف سین شروع میشود در سفره میچینند به پاسداشت بهاران در کنار سبزیهای از قبل آماده شده قرار میدهند. هرچند سالها از همهگیر شدن این رسم میگذرد و حداقل تا عمر نگارنده قد میدهد در بر همین پاشنه میچرخد و سالهاست به شوق پیدا کردن هفتسین، هر کس دست به ابتکاری تازه میزند و به سلیقهی خود، سلامتی و سعادت و سربلندی و… را هم در ردیف سینها میآورد و تقریباً امری جاافتاده و پذیرفته شدهاست. اما در جواب سؤالی که سالها نگارنده را به خود مشغول داشته و همچنان به قوت خود باقی است با نوشتن این مطلب با همهی احترام و اعتباری که برای امور پذیرفته شده نزد همگان قایل هستم، بیفایده ندیدم آنچه به نظرم میرسد با شما خوانندگان سیمره هم در میان بگذارم. خلاصهنویسی کلمات، اختصارنویسی، تلخیص همه و همه امری جدید و مربوط به قرنهای اخیر زندگی بشری است، یعنی آنچه امروز به عنوان «سرواژه» مطرح است، حاصل فراگیر شدن سطح سواد و آگاهی ابتدا در جوامع غربی و آهسته آهسته در سایر حوزههای فرهنگی است، سوءتفاهم پیش نیاید که گویا معتقدم منشأ و کانون آگاهی غرب بوده بلکه به دنبال افول برخی فرهنگهای برتر، رشد شتابنده علوم و فنون به صورت امروزی در غرب اتفاق افتاد. خلاصهنویسی واژهها در گذشتههای بسیار دور که صحبت از هزاران سال در بین است نه ممکن بودهاست و نه معمول. چرا که در گذشتههای دیر و دور سواد امری قدسی و در اختیار عدهای محدود بوده و کاربردی بسیار محدودتر از آنچه امروز دارد، داشتهاست. هرگز ممکن نبود بدون داشتن ارتباط گسترده که امروز به مدد رسانهها به دست آمده و عمومی نبودن سطح سواد و آگاهی به توسط کاربرد «سرواژه» مفهومی بزرگتر را القا کرد این امور کاملاً آکادمیک، امروزی و محصول سطح گستردهی آگاهی و وقوف و اشراف عمومی بر رموز و نشانههاست. راستش را بخواهید به قول دوستی، این امور ابتدا به صورت رموز نظامی در ارتش آمریکا باب شدهبود و بعداً به سایر حوزهها تسری پیدا کرد. بسیار بعید به نظر می رسد که در هزاران سال پیش برداشتن حرف اول واژهها مرسوم بودهباشد و اساساً همه میدانند الفبا از اختراعات اخیر بشر و تکامل یافته اشکال ابتدایی خطوط نشانهمحور گذشتگان است. خلاصهی مطلب اینکه، خلاصهشدههایی مثل یونسکو، سیا، یوانun و خلاصهی حسابهای بانکی ایرانی مثل سیبا، همه امروزی و در شرایطی باب شدهاند که بشر آگاه امروزی به یک اشاره درمییابد که جریان از چه قرار است. از طرفی حرف «سین» یکی از حروف الفبای عربی است که داستان ورود آن به زبان فارسی را همه بهتر از من میدانند و نیز میدانند که درایران مبتکر نوروز بسیار پیشتر این آیین برپا داشته میشد و بیشک رسوماتی که داشته عمری دیرسالتر از ورود حرف «سین» به حوزهی زبان فارسی داشتهاست. پس حکایت هفتسین چه میتواند باشد؟ به نظر نگارنده و به شهادت نمونههای بسیار موجود «سین» عربی شدهی «چین» فارسی است، یعنی آنچه معمول بوده باید هفتچین بودهباشد که احتمال ایرانی بودن و دیرین بودن آن منطقیتر به نظر میرسد. اگر بپذیریم که به جای هفت سین- هفت چین معمول بودهاست دو احتمال بسیار قوی وجود دارد. -1اگر چین را به معنای چیدن و چیدمان یا چینش بگیریم، ایرانیان سفرهی نوروزی خود را با هفت نماد میآراستند بودن اینکه حروف به کار رفته در آن نمادها نقشی در انتخاب آنها داشتهباشد، تنها به دلیل مقدس بدون عدد هفت نزد ایرانیان به تعداد هفت امشاسپند، هفت نمونه و نشانه که شاید هر یک خود جنبهای آیینی و قدسی داشتهاند بر سفره چیده میشد یعنی به دلیل وجود هفت عنصر به سفره آن را هفتچین یا هفتگانه چیده شده میخواندند. احتمال دوم که به نظر نگارنده باید به روحیات ایرانی نزدیکتر باشد، باید به قرار زیر بودهباشد. در گویش ایرانی پهلوی و گویش فعلی مردم زاگرس «چین» با یای مجهول به معنای تخمه، نژاد و برداشت محصول به کار میرود، که البته برداشت محصول نیز یعنی برداشت یک تخمه و نژاد. به طور کلی معنای تخمه و نژاد فراگیرترین معنای «چین» است. البته معنای دیگر «چین»cin- ciyen، مایه و یا مقدار ماستی بود که به شیر زده میشد تا تبدیل به ماست شود که مقداری در تلفظ متفاوت است. به هر حال اگر «چین» را به مفهوم تخمه، نژاده به کار بریم مثل زمانی که مردم میگویند این چین یعنی این نسل خوب بود یا بد. ایرانیان از هفت تخمه گیاهی مخصوصاً نوع خوراکی آن را در اواخر اسفند کشت میکردند و سبزینگی آنان را آذین سفرهی نوروز خود میکردند. زمانی این فکر خود را با یکی از اساتید دانشگاه تهران در میان گذاشتم ضمن تأیید آن به یاد میآوردند که در تخت جمشید هفت حوضچه بودهاست که کسی پی به علت وجود آنها نبرده است و احتمال میدادند همین امر اگر کشت هفت تخمه در مقیاس بزرگتر د ردربارها مرسوم بوده و درواقع نوعی آزمایشگاه کشاورزی بوده که بعد از رشد حوضچهها و خوب یا بد شدن محصول سعی میکردند نوعی کشت را در آن سال گسترش دهند یا برعکس کمتر کشت کنند. مقدس بودن کشت و کار در ایران و پیوند ناگسستنی کار و آیین در هزارههای دور نگارنده را بر این گمان بیشتر راه مینماید و فکر میکنم سبزهی باقیمانده بر سفرههای نوروز «سین» اول و آخر سفرهی ایرانی بوده ولی در هفت ظرف از هفت تخمه، از هفت «چین». بیآنکه ادعای نوشته شده را بیهیچ کم و کاستی بدانم و از حدس و گمانه پا فراتر گذارم کمترین اثر این گونه نوشتار، دقت بیشتر و بازگذاردن در پژوهش برای علاقهمندان خواهد بود. به امید پیروزی نوروزتان هر روزتان نوروز.